نگاه توراتی و تلمودی نسبت به انسان و جهان آن چنان انحصارگرایانه و اختصاصی است که شگفتی و حیرت پیروان ادیان توحیدی را به همراه دارد. براساس دیدگاه یادشده، یهود گل سرسبد عالم آفرینش است و همه دیگر ابنای بشر و موجودات عالم به بهانه و برای خدمت به این قوم خلق شده اند. براساس این نگاه، آفریدگار انسان و جهان، یعنی یَهُوه نیز فقط خدای قومی و ملی قوم یهود است ولاغیر. طرح فرضیه «قوم برگزیده» یا نژاد برگزیده مطابق آن چه تاکنون تبلیغ و ترویج شده و در متون و منابع یهودی فراوان از آن سخن به میان آمده، از این زاویه قابل بررسی و تفسیر است. متن زیر گزیده ای از دیدگاههای یادشده است که عیناً از متون و منابع یهودی استخراج شده است:
دو دسته ساکنان زمین: یهودی و غیریهودی
تعجبی ندارد اگر ببینیم در آثار و نوشته هایی که دانشمندان ]رهبران[ یهود برای یهودیان باقی گذاشته اند، اهمیتی استثنایی برای ملت اسرائیل قائل شده و ساکنان زمین را به دو قسمت تقسیم کرده باشند: ]1-[ اسرائیل و ]2-[ سایر ملل. آنان به این اصل اساسی معتقد بودند که اسرائیل قوم برگزیدۀ الهی است. البته این عقیده کتاب مقدس است، که در ادبیات و تفسیرهای دانشمندان یهود به حد اعلی گسترش یافته است. تلمود مکرر این مطلب را گوشزد می کند که بین خدا و یهود رابطه ای صمیمی و ناگسستنی وجود دارد. توضیح: در متون عبری، اِلیونیم (علیونیم) Elyonim = موجودات آسمانی ـ تحتونیم Tahtonim = مخلوقات زمینی ـ گوئیم = معادل حیوان ]موجودات غیرانسانی[1
هدف آفرینش: اسرائیل
مسؤولیت اصلی اسرائیل، نگهبانی از الهام الهی یعنی تورات است. از آن جا که مقصود از آفرینش جهان این بوده است که نام خدا به وسیله تورات تجلیل شود، و نیز چنین مقدر شده بود که ملت اسرائیل تورات را دریافت دارد، بنابراین: «پیش از آفرینش جهان مشیت الهی بر این تعلق گرفته بود که اسرائیل را به وجود آورد.» (برشیت ربا، 1: 5). مقصود از عبارت فوق ستایش بی جا از اسرائیل نیست. چون که این گفتارها به اسرائیل فقط به عنوان نگاهدارندۀ تورات ]نگهبان تورات[ اشاره می کنند.2
بنیاسرائیل «گُل سرخ» عالم خلقت
اگر ملتی یافت نمیشد که الهام الهی را بپذیرد، مقصود خداوند از آفرینش جهان حاصل نمی گشت، و تمامی مردم دنیا نابود میشدند ]نسل بشر و جهان منقرض میشد[، زیرا که هستی به وجود تورات بسته است. به تمثیل می توان گفت مانند پادشاهی که باغی داشت و در آن درختان انجیر، تاک، انار و سیب غرس شده بود. پادشاه باغ را به دست مباشری سپرد و از پی کار خود رفت. پس از مدتی پادشاه بازگشت و باغ را بازرسی کرد تا بداند مباشر چه کرده است. او باغ را پر از خار و خس یافت، و از آن رو چوب برانی را طلبید تا درختان را قطع کنند. اما همین که در میان خارها نگریست، که گُل سرخی دید. او آن گل را چید و بویید و از رایحۀ آن لذت برد. پادشاه گفت: به خاطر این گُل سرخ درختان باغ در امان میمانند و آنها را قطع نمیکنم. به همین گونه عالم هستی فقط به خاطر تورات آفریده شد. پس از بیست و شش دوره، ذات قدوس متبارک جهان را بازرسی کرد تا ببیند در چه حالی است، و آن را پر از آبی یافت که به وسیله آن چند نسل از شریران و بدکاران هلاک شده بودند. او مأمورانی را برگماشت تا دنیا را نابود کنند ]…[ لکن او در جهان یک گُل سرخ یعنی ملت اسرائیل را یافت و آن را برگرفت و بویید، و هنگامی که ده فرمان را به ایشان عطا فرمود لذت برد و شادمان شد. هنگامی که بنی اسرائیل گفتند: «هرآنچه را که خداوند فرموده است انجام خواهیم داد و گوش خواهیم گرفت، (سفر خروج، 7:72)، ذات قدوس متبارک فرمود: به خاطر این گُل سرخ، باغ من از خرابی مصون بماند، و به حق تورات و ملت اسرائیل جهان از نابودی نجات یابد.» (ویقرا ربا، 3:23)3
غیریهود مخلوقات شیطان
هاتانیا، «کتاب مقدس» جنبش هابادی، یکی از قویترین شاخههای حاسیدیم ]یکی از فرقههای یهود است[. به نوشته این کتاب، غیریهودیان مخلوقات شیطان هستند که «مطلقاً هیچ چیز نیکویی نزد آنان یافت نمیشود.» تفاوت کیفی میان یهودیان و غیریهودیان از مرحلۀ جنینی وجود دارد! حتّی زندگی یک غیریهودی امری «غیرضروری» است، زیرا که دنیا جز به خاطر گُلِ روی یهودیان ساخته نشده است. در اسرائیل این ایدهها وسیعاً در میان عموم، در مدارس و در ارتش گسترش مییابند. امروز بسیاری از رهبران سیاسی اسرائیل و آمریکا از این فرقه حمایت و ستایش به عمل آورند. خاخام لوباویچ ام. ام. اشنویر زوهن رهبر این فرقه که مقر او در نیویورک است.4
خاخام ها: خون با خون فرق دارد
(به دنبال تیراندازیهای شهرکنشینان پیرو تورات به سوی فلسطینی ها، خاخام های جنبش گوش آمونیم بر آن بودند که:) «خون ]یهودی[ با خون ]فلسطینی[ فرق دارد.» … خاخام بزرگ پیشین اسرائیل: «هرکس می گوید باید میان مجازات یک قاتل یهودی و یک قاتل غیریهودی فرق بگذاریم، درست میگوید. اگرچه نیازی به گفتن همه چیز در ملاء عام و به جهانیان نیست.»5 تفاوت
قتل یک یهودی و یک غیریهودی
بنابر مذهب یهود، قتل یک یهودی گناهی بزرگ و یکی از سه گناهی است که از همۀ گناهها زشتتر میباشد. … ]اما قتل یک غیریهودی[ قضیه کاملاً فرق میکند. آن یهودی که بیگانهای را به عمد میکشد ]…[ یک دادگاه نمیتواند او را به مجازات برساند و اگر به طور غیرمستقیم باعث مرگ یک بیگانه شود، به هیچروی گناهی مرتکب نشده است.6 … آنگاه که یک یهودی یک غیریهودی را میکشد، او نبایستی طبق قانون مذهبی یهود، به هیچ شکلی تنبیه گردد و این عمل قتل تلقی نمی شود.7
نجات جان غیریهودی
قانون مذهبی یهود به صراحت در تلمود مقرر می دارد که نجات جان یک غیریهودی بر یهودیان ممنوع است.8 حدود سرزمینی که اسرائیلیها آن را وعده یَهُوه می دانند خداوند پس از مرگ خدمتگذار خود، موسی، به دستیار او یوشع (پسر نوح) فرمود: «و خدمتگذار من موسی، درگذشته است، پس تو برخیز و بنیاسرائیل را از رود اردن بگذران و به سرزمینی که به ایشان می دهم برسان. همان طور که به موسی گفتم، هرجا که قدم بگذارید، آن جا را به تصرف شما درخواهم آورد. حدود سرزمین شما، از صحرای نِگِب ]نِقِب[ در جنوب تا کوههای لبنان در شمال، و از دریای مدیترانه در غرب تا رود فرات و سرزمین حیتی ها در شرق، خواهد بود. همانطور که با موسی بودم با تو نیز خواهم بود تا در تمام عمرت کسی نتواند در برابر تو مقاومت کند. تو را هرگز ترک نمی کنم و تنها نمی گذارم. پس قوی و شجاع باش، چون تو این قوم را رهبری خواهی کرد تا سرزمینی که به پدران ایشان وعده دادهام، تصاحب نمایند.9
یهوه و مجوز اشغال فلسطین و لبنان تا عراق به بنیاسرائیل
سخنرانی موسی خطاب به قوم بنیاسرائیل، زمانی که آنها در بیابان عربه (واقع در صحرای موآب) در شرق رود اردن بودند): وقتی که ما در کوه حوریب بودیم خداوند، خدای مان به ما فرمود: «به اندازه کافی در این جا مانده اید. اکنون بروید و سرزمین کوهستانی اموریها، نواحی درّه اردن، دشتها و کوهستانها، صحرای نِگِب ]نِقِب[ و تمامی سرزمین کنعان و لبنان یعنی همه سواحل مدیترانه تا رود فرات را اشغال نمایید. تمامی آن را به شما می دهم. داخل شده آن را تصرف کنید. چون این سرزمینی است که من ]یَهُوه[ به نیاکان شما ابراهیم، اسحاق و یعقوب و تمامی نسلهای آینده ایشان وعده داده ام.»10
مجوز کشتار مردم ساکن اراضی اشغالی
«هنگامی که خداوند شما را به سرزمینی که در شرف تصرفش هستید، ببرد، این هفت قوم را که همگی از شما بزرگتر و قویترند نابود خواهید ساخت: حیتی ها، جرجاشی ها، اموری ها، کنعانی ها، فرزی ها، حویها و یبوسیها. زمانی که خداوند خدایتان آن ها را به شما تسلیم کند و شما آن ها را مغلوب نمایید، باید همه آن ها را بکشید؛ با آنها معاهده ای نبندید و به آنها رحم نکنید، بلکه ایشان را به کلی نابود سازید.»11
شما قوم برگزیدهاید
چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافتهاید. او از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.12 شما کوچک ترین قوم روی زمین بودید، پس او شما را به سبب این که قومی بزرگتر از سایر قوم ها بودید برنگزید و محبت نکرد، بلکه به این دلیل که شما را دوست داشت و میخواست عهد خود را که با پدرانتان بسته بود به جا آورد ]وفا کند[. به همین دلیل است که او شما را با قدرت و معجزات عجیب و بزرگی از بردگی در مصر رهانید.13
مجوز قتل و کشتار دیگران برای قوم برگزیده
تمامی قومهایی را که خداوند، خدایتان به دست شما گرفتار میسازد نابود کنید، به ایشان رحم نکنید و خدایان ایشان را پرستش ننمایید وگرنه در دام مهلکی گرفتار خواهید شد. بنابراین از آن قومها نترسید، زیرا خداوند، خدایتان در میان شماست. او خدایی است بزرگ و مهیب. او به تدریج آنها را بیرون خواهد راند. این کار ار به سرعت انجام نخواهد داد. زیرا اگر چنین کند حیوانات وحشی به زودی افزایش یافته، برای شما ایجاد خطر خواهند کرد. او این کار را به تدریج انجام خواهد داد و شما هم به آن قوم ها حمله نموده، آن ها را از بین خواهید برد.14
یوشع بن نون دستور کشتار میدهد!
]پس از مرگ موسی، یوشع پسر نون که دستیار او بود، از سوی یهوه مأمور فتح و اشغال کنعان یعنی فلسطین میشود و سپس دستور قتل عام مردم و سایر موجودات را صادر میکند:[ … «یوشع به افرادش دستور داد: «با صدای بلند فریاد برآورید، زیرا خداوند شهر را به ما تسلیم کرده است! این شهر با هرچه در آن است حرام می باشد، پَس آن را به کُلّی نابود کنید.» ]…[ ناگهان حصار شهر اریحا در برابر اسرائیلی ها فرو ریخت! بنابراین قوم اسرائیل از هر سو به داخل شهر هجوم بردند و آن را تصرف کردند. ]اسرائیلیها[ هرچه که در شهر بود از بین بردند. زن و مرد، پیر و جوان، گاو و گوسفند و الاغ، همه را از دم شمشیر گذراندند.15
احیای اسرائیل: سلطنت شاه داوودی
آن گاه در آن زمان، سلطنت داود را که اکنون ویران است دوباره برپا خواهم کرد و آن را به عظمت سابقش بازخواهم گرداند16من خدمتگذار خود را که «شاخه» ]مسیح موعود[ نامیده میشود خواهم آورد…17 اینک روزی فرا خواهد رسید که من شخص عادلی را از نسل داود به پادشاهی منصوب خواهم کرد. او پادشاهی خواهد بود که با حکمت و عدالت حکومت کرده، در سراسر دنیا عدالت را اجرا خواهد نمود و نام او «خداوند، عدالت ما» خواهد بود.18 سلطنت شاه داوودی ]خداوند میفرماید:[ قوم اسرائیل را از میان قوم ها جمع می کنم و از سراسر دنیا ایشان را به وطن خودشان باز می گردانم. تا به صورت یک قوم واحد درآیند. یک پادشاه بر همه ایشان سلطنت خواهد کرد…. آنگاه قوم واقعی من خواهند شد و من خدای ایشان خواهم بود. خدمتگذار من داود ]مسیح موعود از نسل داود [پادشاه ایشان خواهد شد و آنها یک رهبر خواهند داشت و تمام قوانین و دستورات مرا اطاعت نموده، خواسته هایم را بجا خواهند آورد. آنها در سرزمینی که پدرانشان زندگی کردند، ساکن میشوند، یعنی همان سرزمینی که به خدمتگذارم یعقوب دادم. خود و فرزندان و نوههایشان نسل اندر نسل، در آن جا ساکن خواهند شد. خدمتگذارم داود تا به ابد پادشاه آنان خواهد بود. من با ایشان عهد میبندم که تا به ابد ایشان را در امنیت نگه دارم. من آنها را در سرزمینشان مستقر کرده، جمعیتشان را زیاد خواهم نمود و خانۀ مقدس خود را تا به ابد در میان ایشان قرار خواهم داد. خانه من در میان ایشان خواهد بود و من خدای ایشان خواهم بود و آنها قوم من. وقتی خانه مقدس من در میان ایشان برقرار بماند، آنگاه سایر قوم ها خواهند دانست من که خداوند هستم قوم اسرائیل را برای خود انتخاب کردهام.»19 جنگ آخرالزمان ]از زبان مسیح:[ مانند دزد، در زمانی که منتظر نیستید میآیم! خوشا به حال کسی که برای بازگشت من آماده است ]…[.» آنگاه تمام لشکرهای جهان را در محلی گرد آوردند که به زبان عبری آن را «حارمجدون» (یعنی «کوه مجدو») مینامند.20
صهیونیسم؛ مرحله ای از آرمان مسیحایی یهود
این جنبش ]صهیونیسم[ مرحلهای از تحوّل آرمان مسیحایی یهود است که خواه موفق شود یا نه، تأثیر لازم خود را خواهد گذاشت و بدون شک نقش عمدهای را در تاریخ یهود برعهده خواهد گرفت. صهیونیسم با آن که نزد بسیاری از هواداران خود مقدس است، نمیتواند جای آرمان مسیحایی را بگیرد. هدف صهیونیسم تأسیس دولت یهود در فلسطین تحت حمایت قدرتهای اروپایی است.21 آرمان مسیحایی وعده می دهد که یهود یک قدرت جهانی در فلسطین تأسیس خواهند کرد و همه اقوام زمین در مقابل آن کرنش خواهند نمود. صهیونیسم حتی در بعد سیاسی خود تنها یک مرحله از آرمان مسیحایی را محقق خواهد ساخت و به همین علت در صورت توفیق ممکن است به سوی تحقق کام آن گام بردارد. این اقدام در صورت عدم توفیق نیز یهودیان را در مورد اصل آرمان دلسرد نخواهد کرد؛ زیرا آرمان مسیحایی از آزادی یهودیان گسترده تر و از تأسیس یک دولت یهودی مستقل فراگیرتر است. ]…[ این تفاوت ها تفرقه ای را در اردوگاه یهودیت پدید نیاورده است و هرگروهی به شیوه خود در تحقق این آرمان شکوهمند سهیم می شود.22
عبدالرحمن احمدی
پاورقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گنجینهای از تلمود، راب. ا . دکتر کُهن.، ص 79، 1350.
2. همان، صص 80-81.
3. همان، صص 81-82.
4. اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود، مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمه دکتر مجید شریف، انتشارات چاپخش، ص 84.
5. بنیادگرایی صهیونیستی یهود، گیدیون آران، ترجمه احمد تدین، انتشارات هرمس، ص 50.
6. اسرائیل شاهاک، صص 190-191.
7. همان، ص 226.
8. همان، ص 226.
9. عهد عتیق، کتاب یوشع، باب 1، شماره 1 تا 6.
10. تورات، سفر تثنیه، باب 1، شماره 6 تا 8، ص 171.
11. تورات، سفر تثنیه، باب 7، شماره 1 تا 3.
12. تورات، سفر تثنیه، باب 7، شماره 6.
13. تورات، سفر تثنیه، باب 7، شماره 7 و 8.
14. توارت، سفر تثنیه، باب 7، شماره 16، 21، 22، 23.
15. عهد عتیق، کتاب یوشع، باب 6، شماره 16، 17، 20، 21.
16. عهد عتیق، عاموس، باب 9، شماره 11.
17. عهد عتیق، کتاب زکریا، باب 3، شماره 8.
18. عهد عتیق، ارمیا، باب 23، شماره 5-6.
19. عهد عتیق، کتاب حزقیال، باب 37، شماره 21 تا 28.
20. عهد جدید، مکاشفه یوحنا، باب 16، شماره 15 و 16.
21. انتظار مسیحا در آیین یهود، جولیوس گرینستون، ترجمه حسین توفیقی، ص 171.
22. همان، ص 171-172.
ثبت دیدگاه