حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Saturday, 22 March , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1245 تعداد نوشته های امروز : 0×
04 خرداد 1399 - 14:39
شناسه : 7707
بازدید 248
3

آیت الله سیدعلی خامنه ای   اصلِ ماجراي فلسطين اصل ماجراى فلسطين چيست؟ اصل ماجرا اين است كه يك عده از يهوديان متنفّذ در دنيا به فكر ايجاد يك كشور مستقل براى يهوديها افتادند. از فكر اينها دولت انگليس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آنها قبلاً به فكر بودند به […]

ارسال توسط :
پ
پ

آیت الله سیدعلی خامنه ای

 

اصلِ ماجراي فلسطين
اصل ماجراى فلسطين چيست؟ اصل ماجرا اين است كه يك عده از يهوديان متنفّذ در دنيا به فكر ايجاد يك كشور مستقل براى يهوديها افتادند. از فكر اينها دولت انگليس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آنها قبلاً به فكر بودند به اوگاندا بروند و آن‏جا را كشور خودشان قرار دهند. مدّتى به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور ليبى بروند؛ لذا رفتند با ايتالياييها – كه آن وقت طرابلس در دست آنها بود – صحبت كردند؛ اما ايتالياييها به اينها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگليسيها كنار آمدند. انگليسيها آن وقت در خاورميانه اغراض بسيار مهمِ‏ّ استعمارى داشتند؛ ديدند خوب است كه اينها به اين منطقه بيايند. اوّل به عنوان يك اقليت وارد شوند، بعد بتدريج توسعه پيدا كنند و گوشه‏اى را، آن هم گوشه حسّاسى را بگيرند – چون كشور فلسطين در نقطه حساسى قرار دارد – و دولت تشكيل دهند و جزو متّحدين انگليس باشند و مانع شوند از اين كه دنياى اسلام – بخصوص دنياى عرب – در آن منطقه اتّحادى به‏وجود آورد. درست است كه اگر ديگران هوشيار باشند، دشمن مى‏تواند اتّحاد ايجاد كند؛ اما دشمنى كه از بيرون آن‏طور حمايت مى‏شود، با ترفندهاى جاسوسى و با روشهاى گوناگون مى‏تواند اختلاف ايجاد كند كه همين كار را هم كرد: به يكى نزديك شود، يكى را بزند، يكى را بكوبد، با يكى سختى كند. بنابراين، در درجه اوّل كمك كشور انگليس و بعضى كشورهاى غربى ديگر بود. بعد اينها بتدريج از انگليس جدا و به امريكا متّصل شدند. امريكا هم اينها را تا امروز زيربال خودش گرفته است. اينها به اين معنا كشورى به‏وجود آوردند و آمدند كشور فلسطين را تصرّف كردند. تصرّفشان هم اين‏طورى بود: اوّل با جنگ نيامدند؛ اوّل با حيله آمدند، رفتند زمينهاى بزرگ فلسطين را كه زارعان و كشاورزان عرب روى آنها كار مى‏كردند و خيلى هم سرسبز و آباد بود، با قيمتهاى چند برابر قيمت اصلى، از صاحبان و مالكان اصلى اين زمينهاى بزرگ – كه در اروپا و امريكا بودند – خريدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمينها را به اين يهوديها فروختند. البته دلاّلهايى هم داشتند كه نقل كرده‏اند يكى از دلالهايشان همين «سيّدضياء» معروف، شريك رضاخان در كودتاى 1299 بود كه از اين‏جا كه به فلسطين رفت، آن‏جا دلاّل خريد زمين از مسلمانان براى يهوديها و اسرائيليها شد! زمينها را خريدند؛ زمينها كه ملك اينها شد، با روشهاى واقعاً بسيار خشن و همراه با سبعيّت و سنگدلى، بتدريج شروع به اخراج زارعان از اين زمينها كردند. در جايى مى‏رفتند، مى‏زدند، مى‏كشتند و در همين هنگام افكار عمومى دنيا را هم با دروغ و فريب به طرف خودشان جلب مى‏كردند.
اركان سلطه‌ي صهيونيست‌ها
اين تسلّط غاصبانه صهيونيستها بر فلسطين سه ركن داشت: يك ركنش عبارت از قساوت با عربها بود. برخوردشان با صاحبان اصلى، با قساوت و با سختى و خشونت شديد همراه بود. با اينها هيچ‏گونه مدارا نمى‏كردند.
ركن دوم، دروغ به افكار عمومى دنيا بود. اين دروغ به افكار عمومى دنيا، يكى از آن حرفهاى عجيب است. اين قدر اينها به‏وسيله رسانه‏هاى صهيونيستى كه دست يهوديها بود، دروغ گفتند – هم قبل از آن و هم بعد از آن، اين دروغها گفته مى‏شد – كه به خاطر همين دروغها بعضى از سرمايه‏داران يهودى را گرفتند! خيليها هم دروغهاى آنها را باور كردند. حتّى اين نويسنده فيلسوف اجتماعى فرانسوى – «ژان پل‏سارتر» – را نيز كه خودمان هم در جوانى چندى شيفته‏ى اين آدم و امثال او بوديم، فريب دادند. همين «ژان پل‏سارتر» كتابى نوشته بود كه بنده در سى سال قبل آن را خواندم. نوشته بود: «مردمى بى سرزمين، سرزمينى بى‏مردم»! يعنى يهوديها مردمى بودند كه سرزمينى نداشتند؛ به فلسطين آمدند كه سرزمينى بود و مردم نداشت! يعنى چه مردم نداشت؟ يك ملت در آن‏جا بود و كار مى‏كرد. شواهد زيادى هم هست. يك نويسنده خارجى مى‏گويد در سرتاسر سرزمين فلسطين، مزارع گندم مثل درياى سبزى بود كه تا چشم كار مى‏كرد، ديده مى‏شد. سرزمين بى‏مردم يعنى چه؟! در دنيا اين‏طور وانمود كردند كه فلسطين يك جاى متروكه مخروبه بدبختى بود؛ ما آمديم اين‏جا را آباد كرديم! دروغ به افكار عمومى! هميشه سعى مى‏كردند خودشان را مظلوم جلوه دهند؛ الان هم همين‏طور است! در اين مجلاّت امريكايى – مثل «تايم» و «نيوزويك» – كه بنده گاهى به اينها مراجعه دارم، اگر كوچكترين حادثه‏اى عليه يك خانواده يهودى اتّفاق بيفتد، عكس و تفصيلات و سنّ كشته شده و مظلوميت بچه‏هايش را بزرگ مى‏كنند؛ اما صدها و هزارها مورد قساوت نسبت به جوانان فلسطينى، خانواده‏هاى فلسطينى، بچه‏هاى فلسطينى، زنهاى فلسطينى، در داخل فلسطين اشغال شده و در لبنان اتّفاق مى‏افتد، ولى كمترين اشاره‏اى به آنها نمى‏كنند!
ركن سوم هم ساخت و پاخت، مذاكره – و به قول خودشان «لابى» – است. بنشين با اين دولت، با آن شخصيت، با آن سياستمدار، با آن روشنفكر، با آن نويسنده، با آن شاعر، صحبت و ساخت و پاخت كن! كار اينها تا به‏حال سه ركن داشته است كه توانسته‏اند اين كشور را با اين فريب و با اين خدعه بگيرند. آن وقت قدرتهاى خارجى هم با اينها همراه بودند؛ كه عمده انگليس بود. سازمان ملل و قبل از سازمان ملل، جامعه ملل هم – كه بعد از جنگ براى به اصطلاح مسائل صلح تشكيل شده بود – هميشه از اينها حمايت كردند؛ مگر در موارد معدودى. در همان سال 1948، جامعه ملل قطعنامه‏اى صادر نمود و فلسطين را بدون دليل و بدون علّت تقسيم كرد. گفت پنجاه و هفت درصد از سرزمين فلسطين متعلّق به يهوديهاست؛ در حالى كه قبل از آن، در حدود پنج درصد زمينهاى فلسطين متعلّق به اينها بود! آنها هم دولت تشكيل دادند و بعد هم قضاياى گوناگون و حمله به روستاها و شهرها و خانه‏ها و حمله به بى‏گناهان اتّفاق افتاد. البته دولتهاى عرب هم كوتاهيهايى كردند. چند جنگ اتّفاق افتاد. در جنگ 1967، اسرائيليها توانستند با كمك امريكا و دولتهاى ديگر، مبالغى از زمينهاى مصر و سوريه و اردن را تصرّف كنند. بعد، در جنگ 1973 كه اينها شروع كردند، باز به كمك آن قدرتها توانستند نتيجه جنگ را به نفع خودشان قرار دهند و زمينهاى ديگرى را تصرّف كنند.

ادامه دارد…

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.